سلام به همه
این روز ها یه جوری هست
نمی دونم خوبم ؟معمولی هستم؟بی حوصله هستم؟؟؟ولی اوضاع خونه ی ما کاملا اروم و ساده هست
تقریبا ثبت نام مهدکودک دوقلو ها اوکی شده.
یه شرایط باشگاهی توپ برای ورزش برام پیدا شده. صبح ها ساعت 6-7 ورزش هست که پیاده تا محل ورزش که میرم 20 دقیقه طول می کشه. بعدش هم سریع می رسم خونه یه دوش می گیرم و یه صبحانه ی عالی برای همسر درست می کنم.
کلاس هام هم همچنان به قوت خودش بر قرار هست.
دوقلو ها خیلی عاقل شدن و به شدت به من وابسته
کلا همه چیز به طور معمولی و عالی داره جلو میره.
امروز خاطرات یک سال پیش و کمی قبل ترش را خواندم و واقعا موندم چه طور تونستم از اون لحظه های سخت عبور کنم؟؟؟؟
حتی خواندنش هم حالم را بد کرد.....
خدایا شکرت که به قسمت های خوب زندگیم رسیدم